جنگ جهانی اول با پیروزی متحدین (متفقین )پایان یافته بود و وقوع انقلاب اکتبر،
همسایه شمالی ایران را از بازیگری در عرصه جهانی ناتوان کرده بود. در این
هنگامه، دولت بریتانیا که خود را یکه تاز میدان میدید، به صرافت افتاد
برای جلوگیری از نفوذ امواج انقلاب سرخ به سوی هندوستان، ایران را به عنوان کشوری حائل در آورد.
لرد کرزن وزیر وقت امور خارجه انگلستان، برای این کار قراردادی طراحی کرد که به قرارداد ۱۹۱۹ شهرت یافت. مطابق این پیمان، دست دولت بریتانیا در امور مالی و نظامی ایران باز میشد. قراردادی که دولت بریتانیا سعی در بستن آن با دولت ایران کرد ولی با مخالفت ایرانیان موفق نشد.
طی جنگ جهانی اول همزمان با حکومت احمد شاه قاجار دولت مشروطه
ایران ضعیفترین دوران خود را میگذراند. ایران از جوانب گوناگون اوضاعی
آشفته، نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزاینده اقتصادی، وضعیت
ناپایدار سیاسی و مداخلات مهارگسیخته قدرتهای خارجی، ایران را تا آستانه یک
دولت ورشکسته و وابسته پیش برده بود. علیرغم اعلام بی طرفی دولت ایران
نیروهای متخاصم از جنوب و شمال وارد ایران شدند. بر اثر اشغال ایران توسط
بریتانیا و خرید آذوقه مردم ایران توسط ارتش اشغالگر و شروع قحطی بزرگ ایران (۱۲۹۸-۱۲۹۶)،
بخش بزرگی از مردم ایران به کام مرگ فرو رفتند. سپاه روسیه تا دروازههای
تهران پیشروی کرد اما از منقرض کردن سلسله قاجار منصرف شد. غرب کشور را
سپاه عثمانی
اشغال کرده بود. در جنوب مردم محلی در چند نوبت با متجاوزان انگلیسی درگیر
شدند که از مهمترین نبردهای جنگ جهانی اول در ایران میتوان به مقاومت تنگستانیها اشاره کرد. جمعی از رجال و نمایندگان مجلس، حکومت موقتی به نام دولت ملی به ریاست نظام السلطنه (رضا قلی خان مافی) را تشکیل دادند. پس از پایان جنگ نیز کشور دچار هرج و مرج بود. دولت در خارج از پایتخت نفوذی نداشت و هر بخش از کشور زیر نفوذ قدرتی محلی بود. شمال کشور را سپاه انگلستان و روسیه در اشغال داشت. پلیس جنوب با همکاری قشون هندیها زیر نظر انگلیسیها بر جنوب حکمرانی داشت. در آذربایجان غربی اسمعیلآقا سیمیتقو شورشی بود. لرهای شورشی لرستان را تحت کنترل داشتند. راه تهران به خراسان زیر غارت یاغیان ترکمن بود. در خوزستان شیخ خزعل حکومت میکرد و در فارس قوامالملک شیرازی و قشقاییها قدرت را در دست داشتند. کرمان و بلوچستان تحت نفوذ بلوچها بود و امیرموید در مازندران قدرت را به دست داشت.