ولادت رسول خداصلّی الله علیه وآله و سلم
**************************
بدان که مشهور بین علمای امامیّه آن است که
ولادت با سعادت آن حضرت در هفدهم ماه ربیع الاوّل بوده
و علاّمه مجلسی رحمة الله نقل اجماع بر آن فرموده
و اکثر علماء سنّت در دوازدهم ماه مذکور ذکر نموده اند.
و شیخ کلینی و بعض افاضل علمای شیعه
نیز اختیار این قول فرموده اند
و شیخ ما علاّمه نوری طابّ ثراه رساله ای در این باب نوشته
موسوم به میزان السّماء در تعیین
مولد خاتم الانبیاء طالبین به آنجا رجوع نمایند.
و نیز مشهور آن است که ولادت آن
حضرت نزدیک طلوع صبح جمعه
آن روز بوده در سالی که اصحاب فیل ،فیل آوردند
برای خراب کردن کعبه معظّمه و به حجاره سجّیل مُعذّب شدند
و ولادت شریف به مکّه شد در خانه خود آن حضرت.
پس آن حضرت آن خانه را به عقیل بن ابی طالب بخشید
و اولاد عقیل آن را فروختند به محمّد بن یوسف
برادر حجّاج و او آن را داخل خانه خود کرد
و چون زمان هارون شد
خَیزُران مادر او آن خانه رو بیرون کرد
از خانه محمّد بن یوسف
و مسجد کرد که مردم در آن نماز کنند و در
سنَه ششصد و پنجاه و نُه ملک مُظفَّر والی یمن در عمارت
آن مسجد سعی جمیل فرمود و الحال در همان حالت باقی است
و مردم به زیارت آنجا می روند.
و در وقت ولادت آن حضرت غرائب بسیار به ظهور رسیده .
از حضرت صادق علیّه السّلام روایت شده است
که ابلیس به هفت آسمان بالا می رفت
و گوش می داد و اخبار سماویه را می شنید
پس چون حضرت عیسی علی نبینا وآله وعلیه السلام
متولّد شد او را از سه آسمان منع کردند
و تا چهار آسمان بالا می رفت
و چون حضرت رسول صلّی الله علیه وآله و سلم متولد شد
او را از همه آسمان ها منع کردند و شیاطین را به تیرهای شهاب
از ابواب سماوات راندند، پس قریش گفتند:
می باید وقت گذشتن دنیا و آمدن قیامت باشد که ما می شنیدیم
که اهل کتاب ذکر می کردند،
پس عمروبن اُمیّه که داناترین اهل جاهلیّت بود گفت:
نظر کنید اگر ستاره های معروف که به آن ها بیفتد،
بدانید وقت آن است که جمیع خلایق هلاک شوند
و اگر آن ها به حال خودند
وستاره های دیگر ظاهر می شود، پس امر
غریب می باید حادث شود.
و صبح آن روز که آن حضرت متولّد شد
هربتی که در هر جای عالم بود
بر رو افتاده بود و ایوان کسری یعنی پادشاه عجم بلرزید
و چهارده کنگره آن افتاد و دریاچه ساوه که سال ها آن رامی پرستیدند
فرو رفت و خشک شد و وادی سماوه که سال ها بود
کسی آب در آن ندیده بود
آب در آن جاری شد و آتشکده فارس
که هزار سال خاموش نشده بود
در آن شب خاموش شد و داناترین علمای مجوس در آن شب
در خواب دید که شتر صعبی چند اسبان عربی
را می کشند و از دجله گذشتند
و داخل بلاد ایشان شدند و طاق کسری ازمیانش شکست
و دو حصّه شد و آب دجله شکافته شد و در قصر او جاری گردید
و نوری در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد
و در عالم منتشر گردید و پرواز کرد تا به مشرق رسید
و تخت هر پادشاهی در آن صبح سرنگون شده بود
و جمیع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمی توانستند
گفت و علم کاهنان برطرف شد و سِحر ساحران باطل شد
و هر کاهنی که بودمیان او و همزادی که داشت
که خبرها به او می گفت جدائی افتاد
و قریش در میان عرب بزرگ شدند
و ایشان را «آل الله» گفتند؛
زیرا که ایشان در خانه خدا بودند
و آمنه علیّه السّلام مادر آن حضرت گفت:
والله که چون پسرم بر زمین رسید دست ها را بر زمین گذاشت
و سر به سوی آسمان بلند کرد و به اطراف نظر کرد پس،
از او نوری ساطع شد که همه چیز را روشن کرد و به سبب آن نور،
قصرهای شام را دیدم و درمیان آن روشنی صدائی شنیدم
که قائلی می گفت که زائیدی بهترین مردم را،
پس او را «محمّد» نام کن و چون آن
حضرت را به نزد عبدالمطّلب آوردند
او را در دامن گذاشت وگفت: